۱۴۰۳ مرداد ۲۷, شنبه


آوازهایی حزین
می توانستم باشم زنی که هر صبح با خبر مرگ همه زنان         می خورد چای با  دارچین و درد تازه دم ،
اما نیستم و اینجا پر است از گریه های کبود
برتمام شعرهای نانوشته از آزادی؛
پاک کردم نام تمام سرزمین‌ها را
ازهمه ی نقشه های دنیا
و نوشتم به جایش آزادی گیسوانم را!!#

# roya#

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ایا همه ی فرشته ها زیبا هستند؟

ادامه ی داستان دنباله دا ر.......آرایش ملایمی به چهره دارم که حالا با خونریزی زیلدی که داشته ام و رنگم به شدت پریده دیگر به چشم نمی آید.وقتی...