۱۴۰۳ مرداد ۲۸, یکشنبه

ساکت است ؛ نمی گوید که پیری اش در جوانی گم گشته ! دلم می خواهد عکس جوانی در دستهایش بکشم ! اخ که چه حکایت غریبی است داستان دستها!می گوید چیزی از او باقی نمانده که اسمش را بگذارد شادی !اما من وامانده همیشه عاشق مادر پیرم بوده ام !!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ایا همه ی فرشته ها زیبا هستند؟

ادامه ی داستان دنباله دا ر.......آرایش ملایمی به چهره دارم که حالا با خونریزی زیلدی که داشته ام و رنگم به شدت پریده دیگر به چشم نمی آید.وقتی...