این منم/من هنوز/به جا مانده ریشه هایم در تکه ای غریب از جغرافیای جهان ,و اما مو هایم داده شکوفه های غمگین سیب /تو که نمی دانی اوازهای تو در تمامی لحظه ها ،از گلوی من محزون نرفته بود !اینجا بود هنوز,, غمگین مهربان من /و این زمستان را از پی اش زمستانی دیگر امد و یخ زد داستان آزادیم /آن چنان که ثبت شد در تکه ای از تاریخ و من دیدم که زنان بریدند گیسوانشان را از هر کجای جهان بر تسلای غمم /یادت هست/ ان عصر غمین را/چای می خوردیم / که گفتی تو ناگهان ، بیا بخوانیم فروغ و گفتی که چقدر زیبایند زنها !و من اما گریستم زار و بلند وگشتم تمامی آن عصر_ /ا به دنبال سنجاق موهایم که شبیه قفسی بود بر موهای بلندم . همه ی زیباییم خاموش می شد در ثانیه ای دقیقه ای و عصیان می کرد اما زنانگی ام به بلندای زمان و من اما می نوشتم هنوز از رهایی با دستهایی که پربود از تاول های ازادی / د،می نوشتم از خودم، از تو ،از دختر همسایه ؛از مادرم؛ از مادرانمان ،نگفتم به هیچکس / نبخشیدم من هرگز آن عصر غمگین را / همان غروب که سپردم مو هایم را به درختان خیابان تجریش، گریستند مردانی که عاشقم بودند هنوزو من اما ;نمی دانم که چگونه پایین می رود چای از گلوی خدا ، وقتی که دیگر گیسوان هیچ زنی نمی دهد شکوفه ی انار و این جا ، من ؛ من به جامانده از زیبایی های غمگین زن بودنم ، میزنم فریادی کبود؛ با قلم، آنچنان بلند و فجیح بر سر آنانی که گفتند؛ ببوس؛ ازادی را! تا کن و بگذار در چمدان کهنه تاریخ!.
عضو فعال کانون مدافعان حقوق بشر در ایران # زن # زندگی # ازادی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
ایا همه ی فرشته ها زیبا هستند؟
ادامه ی داستان دنباله دا ر.......آرایش ملایمی به چهره دارم که حالا با خونریزی زیلدی که داشته ام و رنگم به شدت پریده دیگر به چشم نمی آید.وقتی...
-
باید پنهان می کردم زیبا یی ام را در جیب های دامنم ؛ و این غم انگیز ترین صدای زن بودنم بود و نمی دانسنم در کدامین زخمم پنهان شوم که عبور می ک...
-
( داستان دنباله دار ( ومنی که مرده بود م)ر سعی می کنم اخرین تصویر از خودم را به خوبی و با تمام جزییات به یاد آورم.زنی هستم تقریبا 48 س...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر